فلسفه شخصی من برای عکاس شدن

در این نوشته سعی کردم بگویم خلق تصویر برای من تا چه حد دارای اهمیت است و دلیل این اهمیت چیست

آیا تا به حال به این موضوع فکر کرده اید که چطور سرعت پیشرفت علم روز به روز افزایش میابد؟ آیا تصور شما از تولد یک نوزاد، اتفاق افتادن عملی است که از نه ماه پیش آغاز شده؟ آیا باور دارید که نوزاد انسان موجود خامی است که پس از هفت سال و به کمک سیستم آموزش و خواندن کتاب، رشد می‌کند؟

سال ها باور دانشمندان بر این بود که تاریخ فرمی خطی دارد، از لحظه تولد نوزاد آغاز شده، با گذشت هر ساعت، در زمان حالی زندگی می‌کند که پس از گذشت مدت زمانی، تبدیل به گذشته شده و در نهایت به زمانی می‌رسد که آن را آینده می‌نامیم و درواقع آینده همان مقصدی است که زمان حال خود را فدا می‌کنیم تا به آن، یعنی مرگ، برسیم و صحنه جهان را برای تازه واردان خالی کنیم و از ما تنها خاطرات نیک و بد بر جای خواهد ماند.

بر پایه این تفکر، هر فرد زندگی شخصی خود را دارد، تاریخ خطی خود را دارد، و به زبان ساده تر، هر فرد زندگی زیسته خود را خواهد داشت و در نهایت می‌تواند با خلق (برای مثال) اثری هنری روی بازدید کنندگان و مخاطبان اثر خود تاثیری سطحی یا عمیق داشته باشد.

ولی چند سالی است که دانشمندان به این نتیجه رسیده اند که انسان موجودی تک بعدی نیست و قرار نیست تاریخ و زندگی زیسته وی محدود به اطرافیان و آشنایان او شود. دانشمندان به این نتیجه رسیده اند که تاریخ خطی هر فرد (تاریخ خرد) بخشی از شبکه هوشمند جهانی است که در اتصال با دیگر تاریخ های فردی، به شبکه ای منسجم تبدیل شده که تاثیراتش در کل جهان هوشمند هستی منتشر خواهد شد. هر فرد با هر تجربه، هر اختراع، هر خلق هنری، وکه در طول زندگی خود انجام داده و یا دست میابد، گامی در جهت هوشمند تر شدن کائنات برمی‌دارد. به افزایش سرعت پیشرفت علم کمک می‌کند، به آگاهی بخشیدن به آیندگان کمک می‌کند و وظیفه خود را به عنوان بشر انجام می‌دهد.

حالا چشمان خود را ببندید، تجسم کنید هر عکسی را که تا کنون ثبت کرده اید، تخیل کنید تاثیر شگرفی را که با تصاویر خود در حافظه جهان برای ابد هک کرده اید. و فکر کنید چرا بعضی اوقات عکسی را ثبت کرده اید که ورای توانایی شما از نظر فکر، ایده و تکنیک عکاسی بوده. و به یاد بیاورید تصاویری را که با ناباوری با آنها مواجه شده اید که عکاسی در دیگر سوی کره خاک ثبت کرده و بسیار شبیه به عکسی شده که شما خالق آن بوده اید.

از طرفی دیگر، تقریبا تمام ما فیلم علمی تخیلی لوسی را دیده ایم، دختری که توانست از بیشتر از ده درصد توانایی مغزش استفاده کند و به مرور تبدیل به ابر کامپیوتری شد که تا کنون بشر از ساخت آن عاجز بوده. آیا هیچوقت فکر کرده اید چطور می‌شود یک نفر بتواند از بیشتر از ده درصد توان مغز خود استفاده کند؟ و البته این اتفاق نه در فیلمی علمی تخیلی، بلکه در زندگی و جهان واقعی رخ دهد. پاسخ در دستان شماست. دوربین عکاسی، وسیله ای که در طول زمان پیشرفت کرده، به قابلیت هایی دست یافته که شاید ۲۶ سال پیش، زمانی که من دانشجوی عکاسی بودم، کاملا غیر منتظره و دور از ذهن به نظر می‌رسید. اینجا رجوع می‌کنم به قسمت نخست این نوشته و یادآوری می‌کنم که دوربین عکاسی دیجیتالی که در دستان شماست، مخلوق یک شعور جمعی است که قرار است به شما کمک کند تا آنچه در روح و فکر خود دارید را به تصویر بکشد، ظهور کند و در ناخودآگاه جهان برای همیشه هک شود. درواقع نوزادی که در ابتدای این نوشته به آن اشاره کردم حامل ناخودآگاه جمعی جهانی است که حاصل شعوری کلان است، تجربیات زیسته افراد بشر را همراه خود دارد و در طول زندگی خود به رشد آن کمک می‌کند. حالا شما آن نوزاد رشد یافته و هوشمندی هستید که در دستان خود معجزه هستی را در اختیار دارید، وسیله ای که باعث ظهور دریافت های شما از جهان پیرامونتان است، درست مانند دستگاهی که بتواند رویای شیرین یا کابوس تلخ شبانه شما را روی پرده ای بزرگ و برای جهانیان پروژکت کند. در واقع دوربین عکاسی که امروزه وسیله ای در دسترس برای همگان شده، وظیفه ای را به شما محول کرده است، وظیفه ثبت و کمک به پیشرفت شعور جمعی جهان هستی. این  همان لذتی است که من از عکاس بودن و خالق بودن می‌برم. من خوب آگاه هستم که هر پلکی که با دوربین عکاسی می‌زنم  تاثیر خود را برکائنات خواهد گذاشت و باید آگاه باشم به چگونه دیدن و بی طرف نگاه کردن و از همه مهتر، دروغ خلق نکردن، همزمان که از تمام دریافت ها، هوش و آگاهی خود برای تفکر درباره سوژه مقابل خود استفاده می‌کنم. لذت خالق بودن تنها دلیل من برای عکاس بودن است.

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *