چهره زن مجروح

عکسی که در جهان به طور گسترده منتشر شد، چهره خونین یک زن اوکراینی پس از اولین حمله هوایی روسیه به آن کشور را نشان می دهد.

تصویر خونین یک زن اوکراینی به نماد اولیه درد و رنج غیرنظامیان در طول تهاجم اولیه روسیه به کشور اوکراین تبدیل شده است.

این تصویر که توسط ولفگانگ شوان (Wolfgang Schwan)، عکاس خبرگزاری آناتولی ترکیه، گرفته شده است، زنی را بیرون از آپارتمان محل زندگی‌اش که توسط ارتش روسیه بمباران شده در نزدیکی خارکف نشان می‌دهد. شوان گفت که این زن زمانی مجروح شد که مجتمع مسکونی محل زندگی او طی حمله هوایی روسیه بمباران شد.

این تصویر در تمام دنیا دیده و درک شد. عکس این زن زخمی که در فروم “interestingasf**k” Reddit توسط 2DeadMoose به اشتراک گذاشته شده است در سراسر جهان بیش از ۱۰۲۰۰۰ رأی دریافت کرده است و کاربران اینترنت بیش از ۳۵۰۰ نظر برای آن ثبت کرده اند. روی یکی از پوسترهای Reddit این جمله نوشته شده، آنها برای خانواده خود در اوکراین می ترسند و نمی دانند در این لحظه سخت و آشفته چه کاری می‌توانند برای کمک به خانواده های خود انجام دهند. پوستر احساسدرماندگیرا در دنیایی که از سال ۲۰۲۰ فرمی غیر عادی به خود گرفته توصیف می‌کند.

کاربر دیگری گفت: «این بسیار ترسناک است، و ترسناک تر اینکه ما می‌توانیم اثرات این جنگ را در زمانی واقعی و همزمان با جنگی که در حال وقوع است ببینیم و احساس کنیم، کهاین موضوع عکس را بسیار واقعی تر می کند.”

یک پست توییتری توسط خبرگزاری آناتولی ترکیه به تشریح این حمله هوایی پرداخت و گفت که روس‌ها منطقه مسکونی چوهویو در اوکراین را مورد حمله قرار دادند ویک حفره بزرگ در خیابان ایجاد کردند که باعث شد به ساختمان‌های اطراف آن آسیب وارد شود.”

بر اساس گزارش ها در این حمله یک نفر کشته و 12 نفر دیگر زخمی شدند. یک زن مجروح توسط آتش نشانان از ساختمان آسیب دیده بیرون کشیده شد که مشخص نیست آیا این زن خون آلود که در عکس می‌بینیم همان زن نجات یافته است یا خیر.

حملات در ساعات اولیه صبح پس از آن که ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه آغاز یک «عملیات نظامی ویژه» را اعلام کرد و به دنبال آن هلیکوپترهای تهاجمی روسیه به آسمان اوکراین حمله کردند، آغاز شد.

اندکی پس از آن، گزارش هایی مبنی بر آسیب دیدن صدها اوکراینی بر اثر تهاجم نظامی روسیه منتشر شد. در حالیکه حملات ارتش روسیه تا یک فرودگاه در بخش غربی اوکراین گسترش یافته است، هنوز مشخص نیست که چه تعداد تلفات در منطقه کیف و حومه آن رخ داده است.

در همین حال، اوکراینی ها در حال ترک وطن خود هستند تا به کشورهای همسایه مانند لهستان پناه ببرند. رویترز گزارش داد که لهستان گذرگاه هایی را برای کمک به هجوم احتمالی پناهجویان اوکراینی به این کشور ایجاد کرده است تا آنها بتوانند به صورت ایمن از مرز عبور کنند. طبق گزارش ها، لهستان فهرستی از 120 بیمارستان را برای افرادی که در حملات ارتش روسیه آسیب دیده اند تهیه کرده است تا آسیب دیدگان جنگ بتوانند به آنها مراجعه و مورد درمان قرار گیرند.

منبع: نیوزویک

ترجمه: مرتضی نیکوبذل

عکسی که یادآور تصاویر فیلم های علمی تخیلی هالیوودی است

اگر دنیا از خبر حمله تمام عیار روسیه که امروز پنجم اسفند ۱۴۰۰ و با دستور مستقیم ولادمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه، اتفاق افتاد با خبر نبود و این عکس در رسانه ها منتشر می‌شد، شاید گمان می‌کردید که این تصویر مرتبط با یک صحنه از فیلمی آخرزمانی، علمی تخیلی و محصول هالیوود است. همان قدر دور از ذهن که تصاویر برخورد هواپیماها با برج‌ های دوقلو در آمریکا دور از باور بودند و آنها نیز شبیه صحنه ای از فیلمی علمی تخیلی و هالیوودی بودند. ولی چه چیز این عکس را برای همیشه در ذهن و نگاه بیننده ماندگار می‌کند؟ چه خصوصیتی در این عکس است که آن را از دیگر تصاویر تهیه شده از ترافیک خودروها در جاده ای در شهر کی‌یف اوکراین متمایز می‌کند؟

اولین نکته که تصویرگر تفکر عکاسانه خالق این عکس است استفاده از لنز تله متوسط است ( احتمالا ۸۵ یا ۹۰ میلیمتری ) که باعث شده ساختمان ها به هم نزدیکتر و فشرده تر از حالت عادی شوند و فضای عکس را خفقان آمیز کرده است.

نکته دوم، استفاده از دیافراگم باز برای محو کردن بک گراند عکس است، عکاس آگاهانه از دیافراگم سریع استفاده کرده تا با تار کردن پس زمینه عکس، جاده و خودروهای متوقف شده در جاده را در هاله ای از ابهام قرار دهد که شاید بیانگر آینده مبهمی باشد که کشور اوکراین با آن دست به گریبان است، و همچنین راه ارتباط عاطفی باشد بین بیننده عکس با مردمی که مجبور هستند برای ترک شهر و خانه خود پا در راهی بگذارند که انتخاب آنها نبوده، بلکه نتیجه سیاست و رفتار سیاستمداران است.

نکته سوم اما، زمان عکسبرداری است. چراغ روشن خودروهایی که سمت چپ کادر دیده می‌شوند به بیننده این اطلاعات را می‌دهند که عکس در زمان آغاز ورود به ساعات تاریک شدن هوا به ثبت رسیده. همچنین چراغ ترمز خودروها در سمت راست جاده بیانگر توقف آنها در راه بندانی بی پایان است. این تضاد میان حرکت و سکون خودروها و هوایی که رو به تاریکی است، جوی را به تصویر می‌کشد که انتقال دهنده حس جنگ میان مرگ و زندگی است و فرصتی که گویی با فرا رسیدن پایان روز برای مردمی که گرفتار جنگی نا خواسته شده اند رو به اتمام است و همزمان انتقال دهنده احساس ترس و وحشت به بیننده. 

به اعتقاد من تصاویری از این دست، بسیار تاثیرگذارتر از هزاران راهپیمایی میلیونی در کشورهایی است که مردم آنها خواستار توقف این جنگ هستند چرا که بیننده را مستقیما در فضای مرگباری قرار می دهد که مردم وحشت زده کی‌یف در کشور اوکراین در آن گرفتار آمده اند.

زن و دریا

عکس از نیوشا توکلیان
عکسی از سکانس نهایی فیلم پاپیون

پاپیون که پس از بار ها تلاش ناموفق برای فرار از زندان و پس از طی مدت حبس قانونی خود در جزیره‌ای دور افتاده زندگی می‌کند هنوز احساس می‌کند زندانی است و با کمک تعدادی نارگیل که با طناب به صورت یک شیع شناور درآورده و با به جان خریدن خطر مرگ احتمالی در اثر برخورد با دیواره سنگی جزیره، باز هم اقدام به فرار به سمتی می‌کند که گمان می‌برد آزادی در آنجا قرار دارد. این سکانس پایانی فیلم پاپیون (Papillon) به کارگردانی فرانکلین جی. شافنر است. فیلم گام معلق لک لک نیز به کارگردانی تئودوروس اگلوپولُس درباره پناهجویان ساخته شده است و در باره مهاجرت از نقطه ای به نقطه ای دیگر برای یافتن آزادی.

عکس نیوشا توکلیان نا خودآگاه انسان را به یاد سکانس پایانی فیلم پاپیون و همچنین فیلم گام معلق لک لک می‌اندازد. در فیلم پاپیون، نقش اول فیلم با پناه بردن به توده نارگیل‌ها دست به خطر می‌زند و در گام معلق لک لک پناهجویان با آغاز راهی که مطمئن نیستند پایان خوشی داشته باشد خطر را به جان می‌خرند، در عکس نیوشا توکلیان اما، زن، معلق بر آب دریا یا دریاچه و با لباس هایی که مناسب شنا کردن نیستند و حتی در شرایط مرطوب دست و پا گیر فرد خواهند بود، خود را به دست امواجی می‌سپارد که مقصد مشخصی ندارند.

افقی که هیچ ساحلی در پس آن مشخص نیست و قرار گرفتن زن در فضایی بی پایان این سؤال را در ذهن بیننده ایجاد می‌کند که او دنبال چه چیزیست؟ آزادی از قید و بند دنیوی؟ یا پناه بردن در سکوت آبی دریا و رسیدن به آزادی درون؟ عکس در سبک مینیمال و با استفاده از کمترین عناصر بصری به ثبت رسیده و این خط و فرم است که بیانگر احساسات و درونیات سوژه و عکاس است و نشان دهنده تعامل مشترک شکل گرفته میان آنها است.

در فرهنگ بودایی، فرد خود را به جهان هستی می‌سپارد و ایمان دارد که جهان هستی هوای او را دارد و در ناملایمات قدمی به عقب می‌نشیند و کنترل امور را به نیروهای طبیعی می‌سپارد گویی از بدن خود مهاجرت کرده و به مادر طبیعت پناه می‌برد. در عکس نیوشا توکلیان که من نام ”زن و دریا“ را بر آن گذاشته‌ام، زن در سکوتی فراجهانی و در اشتیاقی برای رسیدن به آزادی روح از جسم، خود را به مادر طبیعت سیال دریا سپرده است. انگار به دوران جنینی خود بازگشته و در مایع درون رحم مادر و به همان سکوت پیش از تولد پناه برده است. آرامش موجود در چهره زن گویای وجود موسیقی آرامش بخشی است که از به هم پیوستن آسمان و دریا به وجود آمده و زن به عنوان ضلع سوم از مثلث آرامش با آسمان و دریا متحد شده و به نقطه مشترکی رسیده که آغاز خلق و زایش رویاست.

عکس در عین حال که آرامش را بیان می‌کند از چنان قدرتی در حرکت برخوردار است که بیننده، آن را را تصویری مسطح و دو بعدی نمی‌بیند بلکه خود را به ورود به تنهایی زن دعوت کرده و با حرکت امواج همراه می‌شود و این قدرت عکس و قدرت ذهن جستجوگر عکاس است که بیننده را وادار می‌کند فارغ از زبان، محل و فرهنگ، دچار این همانی شده و با سوژه همراه شود. 

معلق بودن زن روی امواج دریا یا دریاچه می‌تواند به نوعی کنایه یا استعاره‌ای بر تردید انسان امروزی برای شکستن حصارهای موجود و حرکت به سمت آرمان شهر باشد و در عین حال می‌تواند بیانگر شجاعتی ذاتی در انسان باشد که با وجود تمامی چهارچوب های دست و پاگیر زندگی صنعتی، میل به مهاجرت به همان آرمان شهری را دارد که پاپیون با به جان خریدن خطر مرگ به سمت آن حرکت کرد. نماد آب کمک به درک حرکت سوژه به سمت آرامش دارد و آسمان یادآور سبکی روح است و اشتیاق آن به سعود و قرار گرفتن زن در مرکز کادر و فرم هرم گونه و رو به آسمان امواج آب، تلقین حرکت و پرواز روح است به سمت جایگاه اصلی و شایسته خود.

فلسفه شخصی من برای عکاس شدن

در این نوشته سعی کردم بگویم خلق تصویر برای من تا چه حد دارای اهمیت است و دلیل این اهمیت چیست

آیا تا به حال به این موضوع فکر کرده اید که چطور سرعت پیشرفت علم روز به روز افزایش میابد؟ آیا تصور شما از تولد یک نوزاد، اتفاق افتادن عملی است که از نه ماه پیش آغاز شده؟ آیا باور دارید که نوزاد انسان موجود خامی است که پس از هفت سال و به کمک سیستم آموزش و خواندن کتاب، رشد می‌کند؟

سال ها باور دانشمندان بر این بود که تاریخ فرمی خطی دارد، از لحظه تولد نوزاد آغاز شده، با گذشت هر ساعت، در زمان حالی زندگی می‌کند که پس از گذشت مدت زمانی، تبدیل به گذشته شده و در نهایت به زمانی می‌رسد که آن را آینده می‌نامیم و درواقع آینده همان مقصدی است که زمان حال خود را فدا می‌کنیم تا به آن، یعنی مرگ، برسیم و صحنه جهان را برای تازه واردان خالی کنیم و از ما تنها خاطرات نیک و بد بر جای خواهد ماند.

بر پایه این تفکر، هر فرد زندگی شخصی خود را دارد، تاریخ خطی خود را دارد، و به زبان ساده تر، هر فرد زندگی زیسته خود را خواهد داشت و در نهایت می‌تواند با خلق (برای مثال) اثری هنری روی بازدید کنندگان و مخاطبان اثر خود تاثیری سطحی یا عمیق داشته باشد.

ولی چند سالی است که دانشمندان به این نتیجه رسیده اند که انسان موجودی تک بعدی نیست و قرار نیست تاریخ و زندگی زیسته وی محدود به اطرافیان و آشنایان او شود. دانشمندان به این نتیجه رسیده اند که تاریخ خطی هر فرد (تاریخ خرد) بخشی از شبکه هوشمند جهانی است که در اتصال با دیگر تاریخ های فردی، به شبکه ای منسجم تبدیل شده که تاثیراتش در کل جهان هوشمند هستی منتشر خواهد شد. هر فرد با هر تجربه، هر اختراع، هر خلق هنری، وکه در طول زندگی خود انجام داده و یا دست میابد، گامی در جهت هوشمند تر شدن کائنات برمی‌دارد. به افزایش سرعت پیشرفت علم کمک می‌کند، به آگاهی بخشیدن به آیندگان کمک می‌کند و وظیفه خود را به عنوان بشر انجام می‌دهد.

حالا چشمان خود را ببندید، تجسم کنید هر عکسی را که تا کنون ثبت کرده اید، تخیل کنید تاثیر شگرفی را که با تصاویر خود در حافظه جهان برای ابد هک کرده اید. و فکر کنید چرا بعضی اوقات عکسی را ثبت کرده اید که ورای توانایی شما از نظر فکر، ایده و تکنیک عکاسی بوده. و به یاد بیاورید تصاویری را که با ناباوری با آنها مواجه شده اید که عکاسی در دیگر سوی کره خاک ثبت کرده و بسیار شبیه به عکسی شده که شما خالق آن بوده اید.

از طرفی دیگر، تقریبا تمام ما فیلم علمی تخیلی لوسی را دیده ایم، دختری که توانست از بیشتر از ده درصد توانایی مغزش استفاده کند و به مرور تبدیل به ابر کامپیوتری شد که تا کنون بشر از ساخت آن عاجز بوده. آیا هیچوقت فکر کرده اید چطور می‌شود یک نفر بتواند از بیشتر از ده درصد توان مغز خود استفاده کند؟ و البته این اتفاق نه در فیلمی علمی تخیلی، بلکه در زندگی و جهان واقعی رخ دهد. پاسخ در دستان شماست. دوربین عکاسی، وسیله ای که در طول زمان پیشرفت کرده، به قابلیت هایی دست یافته که شاید ۲۶ سال پیش، زمانی که من دانشجوی عکاسی بودم، کاملا غیر منتظره و دور از ذهن به نظر می‌رسید. اینجا رجوع می‌کنم به قسمت نخست این نوشته و یادآوری می‌کنم که دوربین عکاسی دیجیتالی که در دستان شماست، مخلوق یک شعور جمعی است که قرار است به شما کمک کند تا آنچه در روح و فکر خود دارید را به تصویر بکشد، ظهور کند و در ناخودآگاه جهان برای همیشه هک شود. درواقع نوزادی که در ابتدای این نوشته به آن اشاره کردم حامل ناخودآگاه جمعی جهانی است که حاصل شعوری کلان است، تجربیات زیسته افراد بشر را همراه خود دارد و در طول زندگی خود به رشد آن کمک می‌کند. حالا شما آن نوزاد رشد یافته و هوشمندی هستید که در دستان خود معجزه هستی را در اختیار دارید، وسیله ای که باعث ظهور دریافت های شما از جهان پیرامونتان است، درست مانند دستگاهی که بتواند رویای شیرین یا کابوس تلخ شبانه شما را روی پرده ای بزرگ و برای جهانیان پروژکت کند. در واقع دوربین عکاسی که امروزه وسیله ای در دسترس برای همگان شده، وظیفه ای را به شما محول کرده است، وظیفه ثبت و کمک به پیشرفت شعور جمعی جهان هستی. این  همان لذتی است که من از عکاس بودن و خالق بودن می‌برم. من خوب آگاه هستم که هر پلکی که با دوربین عکاسی می‌زنم  تاثیر خود را برکائنات خواهد گذاشت و باید آگاه باشم به چگونه دیدن و بی طرف نگاه کردن و از همه مهتر، دروغ خلق نکردن، همزمان که از تمام دریافت ها، هوش و آگاهی خود برای تفکر درباره سوژه مقابل خود استفاده می‌کنم. لذت خالق بودن تنها دلیل من برای عکاس بودن است.