افقی که هیچ ساحلی در پس آن مشخص نیست و قرار گرفتن زن در فضایی بی پایان این سؤال را در ذهن بیننده ایجاد میکند که او دنبال چه چیزیست؟ آزادی از قید و بند دنیوی؟ یا پناه بردن در سکوت آبی دریا و رسیدن به آزادی درون؟ عکس در سبک مینیمال و با استفاده از کمترین عناصر بصری به ثبت رسیده و این خط و فرم است که بیانگر احساسات و درونیات سوژه و عکاس است و نشان دهنده تعامل مشترک شکل گرفته میان آنها است.
در فرهنگ بودایی، فرد خود را به جهان هستی میسپارد و ایمان دارد که جهان هستی هوای او را دارد و در ناملایمات قدمی به عقب مینشیند و کنترل امور را به نیروهای طبیعی میسپارد گویی از بدن خود مهاجرت کرده و به مادر طبیعت پناه میبرد. در عکس نیوشا توکلیان که من نام ”زن و دریا“ را بر آن گذاشتهام، زن در سکوتی فراجهانی و در اشتیاقی برای رسیدن به آزادی روح از جسم، خود را به مادر طبیعت سیال دریا سپرده است. انگار به دوران جنینی خود بازگشته و در مایع درون رحم مادر و به همان سکوت پیش از تولد پناه برده است. آرامش موجود در چهره زن گویای وجود موسیقی آرامش بخشی است که از به هم پیوستن آسمان و دریا به وجود آمده و زن به عنوان ضلع سوم از مثلث آرامش با آسمان و دریا متحد شده و به نقطه مشترکی رسیده که آغاز خلق و زایش رویاست.
عکس در عین حال که آرامش را بیان میکند از چنان قدرتی در حرکت برخوردار است که بیننده، آن را را تصویری مسطح و دو بعدی نمیبیند بلکه خود را به ورود به تنهایی زن دعوت کرده و با حرکت امواج همراه میشود و این قدرت عکس و قدرت ذهن جستجوگر عکاس است که بیننده را وادار میکند فارغ از زبان، محل و فرهنگ، دچار این همانی شده و با سوژه همراه شود.
معلق بودن زن روی امواج دریا یا دریاچه میتواند به نوعی کنایه یا استعارهای بر تردید انسان امروزی برای شکستن حصارهای موجود و حرکت به سمت آرمان شهر باشد و در عین حال میتواند بیانگر شجاعتی ذاتی در انسان باشد که با وجود تمامی چهارچوب های دست و پاگیر زندگی صنعتی، میل به مهاجرت به همان آرمان شهری را دارد که پاپیون با به جان خریدن خطر مرگ به سمت آن حرکت کرد. نماد آب کمک به درک حرکت سوژه به سمت آرامش دارد و آسمان یادآور سبکی روح است و اشتیاق آن به سعود و قرار گرفتن زن در مرکز کادر و فرم هرم گونه و رو به آسمان امواج آب، تلقین حرکت و پرواز روح است به سمت جایگاه اصلی و شایسته خود.