
Category: هنر عکاسی
عکسی که یادآور تصاویر فیلم های علمی تخیلی هالیوودی است

اگر دنیا از خبر حمله تمام عیار روسیه که امروز پنجم اسفند ۱۴۰۰ و با دستور مستقیم ولادمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه، اتفاق افتاد با خبر نبود و این عکس در رسانه ها منتشر میشد، شاید گمان میکردید که این تصویر مرتبط با یک صحنه از فیلمی آخرزمانی، علمی تخیلی و محصول هالیوود است. همان قدر دور از ذهن که تصاویر برخورد هواپیماها با برج های دوقلو در آمریکا دور از باور بودند و آنها نیز شبیه صحنه ای از فیلمی علمی تخیلی و هالیوودی بودند. ولی چه چیز این عکس را برای همیشه در ذهن و نگاه بیننده ماندگار میکند؟ چه خصوصیتی در این عکس است که آن را از دیگر تصاویر تهیه شده از ترافیک خودروها در جاده ای در شهر کییف اوکراین متمایز میکند؟
اولین نکته که تصویرگر تفکر عکاسانه خالق این عکس است استفاده از لنز تله متوسط است ( احتمالا ۸۵ یا ۹۰ میلیمتری ) که باعث شده ساختمان ها به هم نزدیکتر و فشرده تر از حالت عادی شوند و فضای عکس را خفقان آمیز کرده است.
نکته دوم، استفاده از دیافراگم باز برای محو کردن بک گراند عکس است، عکاس آگاهانه از دیافراگم سریع استفاده کرده تا با تار کردن پس زمینه عکس، جاده و خودروهای متوقف شده در جاده را در هاله ای از ابهام قرار دهد که شاید بیانگر آینده مبهمی باشد که کشور اوکراین با آن دست به گریبان است، و همچنین راه ارتباط عاطفی باشد بین بیننده عکس با مردمی که مجبور هستند برای ترک شهر و خانه خود پا در راهی بگذارند که انتخاب آنها نبوده، بلکه نتیجه سیاست و رفتار سیاستمداران است.
نکته سوم اما، زمان عکسبرداری است. چراغ روشن خودروهایی که سمت چپ کادر دیده میشوند به بیننده این اطلاعات را میدهند که عکس در زمان آغاز ورود به ساعات تاریک شدن هوا به ثبت رسیده. همچنین چراغ ترمز خودروها در سمت راست جاده بیانگر توقف آنها در راه بندانی بی پایان است. این تضاد میان حرکت و سکون خودروها و هوایی که رو به تاریکی است، جوی را به تصویر میکشد که انتقال دهنده حس جنگ میان مرگ و زندگی است و فرصتی که گویی با فرا رسیدن پایان روز برای مردمی که گرفتار جنگی نا خواسته شده اند رو به اتمام است و همزمان انتقال دهنده احساس ترس و وحشت به بیننده.
به اعتقاد من تصاویری از این دست، بسیار تاثیرگذارتر از هزاران راهپیمایی میلیونی در کشورهایی است که مردم آنها خواستار توقف این جنگ هستند چرا که بیننده را مستقیما در فضای مرگباری قرار می دهد که مردم وحشت زده کییف در کشور اوکراین در آن گرفتار آمده اند.
زن و دریا


پاپیون که پس از بار ها تلاش ناموفق برای فرار از زندان و پس از طی مدت حبس قانونی خود در جزیرهای دور افتاده زندگی میکند هنوز احساس میکند زندانی است و با کمک تعدادی نارگیل که با طناب به صورت یک شیع شناور درآورده و با به جان خریدن خطر مرگ احتمالی در اثر برخورد با دیواره سنگی جزیره، باز هم اقدام به فرار به سمتی میکند که گمان میبرد آزادی در آنجا قرار دارد. این سکانس پایانی فیلم پاپیون (Papillon) به کارگردانی فرانکلین جی. شافنر است. فیلم گام معلق لک لک نیز به کارگردانی تئودوروس اگلوپولُس درباره پناهجویان ساخته شده است و در باره مهاجرت از نقطه ای به نقطه ای دیگر برای یافتن آزادی.
عکس نیوشا توکلیان نا خودآگاه انسان را به یاد سکانس پایانی فیلم پاپیون و همچنین فیلم گام معلق لک لک میاندازد. در فیلم پاپیون، نقش اول فیلم با پناه بردن به توده نارگیلها دست به خطر میزند و در گام معلق لک لک پناهجویان با آغاز راهی که مطمئن نیستند پایان خوشی داشته باشد خطر را به جان میخرند، در عکس نیوشا توکلیان اما، زن، معلق بر آب دریا یا دریاچه و با لباس هایی که مناسب شنا کردن نیستند و حتی در شرایط مرطوب دست و پا گیر فرد خواهند بود، خود را به دست امواجی میسپارد که مقصد مشخصی ندارند.
افقی که هیچ ساحلی در پس آن مشخص نیست و قرار گرفتن زن در فضایی بی پایان این سؤال را در ذهن بیننده ایجاد میکند که او دنبال چه چیزیست؟ آزادی از قید و بند دنیوی؟ یا پناه بردن در سکوت آبی دریا و رسیدن به آزادی درون؟ عکس در سبک مینیمال و با استفاده از کمترین عناصر بصری به ثبت رسیده و این خط و فرم است که بیانگر احساسات و درونیات سوژه و عکاس است و نشان دهنده تعامل مشترک شکل گرفته میان آنها است.
در فرهنگ بودایی، فرد خود را به جهان هستی میسپارد و ایمان دارد که جهان هستی هوای او را دارد و در ناملایمات قدمی به عقب مینشیند و کنترل امور را به نیروهای طبیعی میسپارد گویی از بدن خود مهاجرت کرده و به مادر طبیعت پناه میبرد. در عکس نیوشا توکلیان که من نام ”زن و دریا“ را بر آن گذاشتهام، زن در سکوتی فراجهانی و در اشتیاقی برای رسیدن به آزادی روح از جسم، خود را به مادر طبیعت سیال دریا سپرده است. انگار به دوران جنینی خود بازگشته و در مایع درون رحم مادر و به همان سکوت پیش از تولد پناه برده است. آرامش موجود در چهره زن گویای وجود موسیقی آرامش بخشی است که از به هم پیوستن آسمان و دریا به وجود آمده و زن به عنوان ضلع سوم از مثلث آرامش با آسمان و دریا متحد شده و به نقطه مشترکی رسیده که آغاز خلق و زایش رویاست.
عکس در عین حال که آرامش را بیان میکند از چنان قدرتی در حرکت برخوردار است که بیننده، آن را را تصویری مسطح و دو بعدی نمیبیند بلکه خود را به ورود به تنهایی زن دعوت کرده و با حرکت امواج همراه میشود و این قدرت عکس و قدرت ذهن جستجوگر عکاس است که بیننده را وادار میکند فارغ از زبان، محل و فرهنگ، دچار این همانی شده و با سوژه همراه شود.
معلق بودن زن روی امواج دریا یا دریاچه میتواند به نوعی کنایه یا استعارهای بر تردید انسان امروزی برای شکستن حصارهای موجود و حرکت به سمت آرمان شهر باشد و در عین حال میتواند بیانگر شجاعتی ذاتی در انسان باشد که با وجود تمامی چهارچوب های دست و پاگیر زندگی صنعتی، میل به مهاجرت به همان آرمان شهری را دارد که پاپیون با به جان خریدن خطر مرگ به سمت آن حرکت کرد. نماد آب کمک به درک حرکت سوژه به سمت آرامش دارد و آسمان یادآور سبکی روح است و اشتیاق آن به سعود و قرار گرفتن زن در مرکز کادر و فرم هرم گونه و رو به آسمان امواج آب، تلقین حرکت و پرواز روح است به سمت جایگاه اصلی و شایسته خود.
فلسفه شخصی من برای عکاس شدن
