Category: عکاسی خبری
اصحاب رسانه، بخشی از یک برنامه خبری
در این مطلب کلمه خبرنگار را به عنوان یک تیتر کلی برای تمام اصحاب رسانه اعم از عکاس، نویسنده خبر، فیلمبردار و گزارشگر تلویزیونی به کار میبرم.
سال ۲۰۰۶، وقتی برای پوشش خبری جنگ موسوم به جنگ ۳۳ روزه حزب الله لبنان و اسرائیل، در شهر صور واقع در جنوب لبنان و نزدیک مرز اسرائیل حضور داشتم، شاهد این موضوع بودم که خبرنگاران رسانه های بین المللی به راحتی و بدون اینکه نگران باشند خبرنگار دیگری در گوشه ای از کادر آنها قرار گیرد اقدام به تهیه گزارش برای رسانه مطبوع خود میکردند، ولی زمانیکه نوبت رسانه ای از ایران میرسید داستان متفاوت بود. خبرنگاران رسانه های ایرانی بیشتر وقت خود را صرف ساکت کردن محیط و دورکردن همکاران بین المللی خود میکردند تا نکند خدایی ناکرده در کادر آنها یک دوربین دیده شود.
این موضوع همچنان در ایران با شدت بسیار بیشتری وجود دارد. وقتی در حال تهیه خبر (عکس یا فیلم) از یک رخداد صرفا خبری هستیم، بسیار مواردی پیش میآید که یا از ثبت یک عکس خوب (آگاهانه) خودداری میکنیم یا اگر ثبتش کرده باشیم، آن را استفاده نمیکنیم. شاید برخی، نام این کار را خود سانسوری بگذارند، که البته کاملا با این نام موافق هستم. این را نیز بگویم که من هم خیلی از اوقات دچار این خودسانسوری مزمن میشوم.
(قبل ازهر چیز باید بدانیم که خبرنگاراز و اصحاب رسانه، هنگام رخ دادن خبر، بخشی از همان خبر هستند و حتی وجود آنها در کادر دوربین میتواند نمایانگر اهمیت یا اهمیت کمتر آن خبر باشد. مانند وقتی از یک رئیس جمهور عکاسی میکنیم، نمیتوانیم توقع داشته باشیم او را تک و تنها در کادر خود داشته باشیم چرا که محافظین و دیگر همکاران او نیز بخشی از شخصیت وی به حساب میآیند و هیچ ایرادی ندارد اگر در کادر ما حضور داشته باشند)
حضور خبرنگاران و همراهان سوژه اصلی در این عکس است که به تصویر بعد داده و تمرکز را روی سوژه بیشتر کرده
عکسی از تشییع پیکر یکی از جانباختگان جنگ اوکراین، قطعا اوکراین و روسیه در صدر مهمترین اخبار روز جهان قرار دارند و این تصویر بسیار میتواند مهم باشد، ولی حضور عکاس سمت راست تصویر هیچ مشکلی را ایجاد نکرده چرا که عکاسان و اصحاب رسانه خود، بخشی از خبر هستند.
ولی چرا فکر میکنیم هنگام عکاسی یا فیلم برداری از یک برنامه صرفا خبری مهم یا حتی نه چندان مهم که ارزش منطقه ای و محلی دارد، نباید هیچ خبرنگاری در کادر دوربین ما قرار داشته باشد؟
برای پاسخ به سؤال بالا، باید بگویم که به نظر من این مشکل زمانی رخ میدهد که یا دچار یک خودخواهی ناخودآگاه و ناخواسته شده ایم، یا نمیتوانیم به درستی سوژه خبری و غیر خبری را از یکدیگر تمیز بدهیم.
منظور از خودخواهی ناخودآگاه یا ناخواسته چیست؟ منظور من این است که بی آنکه خودمان بدانیم در لحظهای که مشغول انجام کارمان هستیم، دوست داریم تنها فردی شناخته شویم که یک رویداد خبری را ثبت کرده است.
درواقع دوست داریم یک موضوع صرفا خبری را، اتفاقی بسیار مهم جلوه دهیم، انگار که مثلا یک بشقاب پرنده در منطقه ای سقوط کرده و ما اولین و تنها کسی هستیم که توانسته ایم خبری به این مهمی را ثبت کنیم، به نوعی شاید خیلی انحصار طلب شده ایم. البته انحصار طلب در این مورد که دوست داریم، به قول معروف، عکس یا تصویری شسته و رفته از واقعیت مقابل دوربین داشته باشیم.
مطمئن هستم بسیاری از همکاران من پس از خواندن این مطلب، به من اعتراض خواهند کرد که، خود تو هم خیلی از اوقات به ما غر میزنی که وسط کادر بودی؟
درست است، ابتدای همین مطلب متذکر شدم که خود من هم دچار این مشکل میشوم و دوست دارم هیچ همکاری در کادر دوربینم نباشد. به هر حال وقتی شما تنها هستید از لحاظ شخصیتی یکنفر هستید و صد در صد خودتان. دونفر که شدید میشوید پنجاه درصد و اگر ده نفر باشید، یک دهم شخصیت اصلی و واقعی خودتان خواهید بود. شاهد مثال هم اینکه زمانی که روز خوبی را آغاز نکرده اید، وقتی میان جمعی از همکارانتان قرار میگیرید، کل مشکل را فراموش میکنید و حتی شوخی میکنید و پس از خروج از آن جمع، به خانه اولتان برمیگردید و حتی متعجب میشوید که چطور انقدر حالتان خوب بوده، پس کاملا طبیعی است که من هم دچار همین رفتار انحصارطلبانه بشوم.
یک دلیل دیگر هم وجود دارد. ممکن است زمانی که در حال عکاسی یا تصویربرداری هستید یکی از همکاران (غیر از همکاران تصویری) خود را ببینید که گوشه ای از کادر دوربین شما وجود دارد و فکر کنید که چرا باید خبرنگار درون کادر باشد؟، پس تلاش میکنید از او بخواهید از کادرتان بیرون برود. خوب شما کاملا دچار یک اشتباه ذهنی شده اید. اگر همکار شما دوربین دردست ندارد، چون او را می شناسید برای شما یک همکار است و شناخته شده، غافل از اینکه برای بیننده عکس یا تصویر، او فقط یک فرد است مانند افراد دیگری که در محل خبر حضور دارند و شما چون آنها را نمیشناسید با حضورشان نیز در تصویر یا عکس مشکلی ندارید.
وجود این دو همکار رسانه ای، هیچ مشکلی برای عکس من ایجاد نکرده است
این نکته را نیز یادآور شوم که حضور طبیعی یک خبرنگار در تصویر، زمانی که مشغول انجام کار خود است با حضور نا به جا، کاملا متفاوت است. منظور من از نا به جا چیست؟. یعنی اگر گروهی در حال ثبت تصویر و عکس از، مثلا به آتش کشیدن پرچم یک کشور یا خواندن بیانیه یک تجمع هستند و یک خبرنگار درست جایی قرار بگیرد که سوژه اصلی را کاور کرده، قطعا این عمل جالبی نیست. حتی اگر کادری را دیده که برای ثبت آن بر پایه نگاه شخصی، باید جلو برود، میتواند اینکار را به صورت نشسته و در حالیکه دیگر همکاران خود را اذیت نمیکند، انجام دهد. یا اگر شما عکس یا تصویر خود را از سوژه ثبت کرده اید و میدانید که در محدوده ای قرار دارید که تحت پوشش دوربین دیگر خبرنگاران است، به جای آنکه بیکار و دوربین به دست به ایستید یا به لنز دوربین دیگر همکارانتان خیره بشوید، باید کنار رفته تا دیگران بتوانند کار خودشان را انجام دهند.
ولی زمانی هم هست که هیچ عکاس یا تصویربرداری دوست ندارد تا تصویر عکاس یا فیلمبردار دیگری را در قاب تصویرش داشته باشد. یک مراسم آیینی را تصور کنید، برای مثال مراسم گل مالان خرمآباد، یا مراسم جشن سده زرتشتیان، شما به عنوان عکاس تا تصویربردار در حال ثبت یک اتفاق و آیین سنتی و تاریخی هستید، و قطعا وجود ابزار تکنولوژی یا فردی غیر مرتبط با شرکت کنندگان در آن مراسم (مثلا متفاوت به لحاظ نوع پوشش)، کاملا عکس یا تصویر شما را دچار مشکل خواهد کرد و آن را از یک تصویر مستند که بازگوکننده داستانی تاریخی و آیینی است، به یک عکس خبری صرف تنزل خواهد داد. مطمئن باشید هرجای دنیا باشید و اقدام به ایستادن در جایی نامناسب کنید، با عکس العمل دیگر عکاسان و تصویربرداران حاضر در مراسم روبه رو خواهید شد.
پس، از این موضوع آگاه باشید که شما مادامی که باعث پنهان شدن سوژه اصلی از دید دوربین همکاران خود نشده اید، بدون ترس از سرزنش شدن بابت قرار گرفتن در کادر دوربین های دیگر همکارانتان (تأکید میکنم در برنامه های کاملا خبری) میتوانید آزادانه زاویه دید خودتان را برای ثبت یک عکس یا تصویر انتخاب کنید و اعتراض دیگران هیچ دلیل منطقی نخواهد داشت.
در پایان این مطلب باید بگویم که بهترین عکسهای یک برنامه صرفا خبری، ارزش آزرده کردن دوستان و همکارانتان را ندارد و در نهایت امر، بهترین عمل، دوست ماندن و لذت بردن از باهم بودن است، مگر در مواردی بسیار خاص.
چرا خبرنگاران جنگ کشته میشوند؟
Photo: EURACTIV
طبق گزارش آژانس فرهنگی سازمان ملل متحد (UNESCO)، تنها در سال ۲۰۲۰ میلادی ۶۲ خبرنگار (در کل شامل تمامی کسانی که به کار خبر اشتغال دارند مانند عکاس، نویسنده و فیلمبردار) فقط به دلیل اینکه کار خودشان را انجام میدادند، کشته شده اند. بین سال های ۲۰۰۶ تا ۲۰۲۰ میلادی بیش از ۱۲۰۰ خبرنگار حرفه ای کشته شده اند که در بیشتر موارد قاتلان به مجازات نرسیده اند.
این رقم را اضافه کنید به چهارده خبرنگاری (عکاس، نویسنده و فیلمبردار) که تا امروز در اوکراین کشته یا ربوده شده اند یا شاید بهتر باشد بگوییم به قتل رسیده اند.
عکاسان، خبرنگاران و فیلمبرداران جنگ همیشه در میدان نبرد به دلیل داشتن اتیکت ”خبرنگار“ روی لباس های خود و حمل دوربین و لوازم عکاسی و فیلمبرداری، از دیگر نفرات مانند افراد شخصی یا نظامی، قابل تفکیک و شناسایی هستند، ولی چه چیز باعث میشود تا نیروهای نظامی طرف مقابل مبادرت به کشتن افرادی کنند که تنها جرم آنها انجام کاری است که هیچ وظیفه ای به جز به رخ کشیدن سیاهی جنگ و تبعات آن ندارد؟ خود من در سال ۲۰۱۶ و در منطقه ای واقع در غرب شهر موصل عراق مورد حمله قرار گرفتم و تک تیرانداز داعش، اگر خطا نمیزد، گردن من را هدف قرار داده بود و کشته شده بودم چرا که گلوله از فاصله بیست سانتیمتری گردن من عبور کرد.
برای اینکه بفهمیم چرا در جنگ و میادین نبرد اصحاب رسانه توسط نیروهای نظامی یا شبهه نظامی طرف مقابل کشته میشوند باید درک کنیم چرا جنگ ها به وجود میآیند؟ و قربانی اصلی آنها چه کسانی هستند؟
به نظر من سه تجارت مهم در دنیای امروز وجود دارد که حاصل سه علم مهم هستند. تجارت دارو که حاصل علم تولید بیماری های جدید است. تجارت آنتی ویروس ها که حاصل علم ساخت ویروس های کامپیوتری است و تجارت اسلحه که حاصل علم ساخت تسلیحات است. در بیشتر جنگها غیر از طمع زمین کشور یا منطقه مجاور، آزمایش تسلیحات جدید ساخته شده توسط کشورهای تولید کننده سلاح، یکی از دلایل اصلی شروع یک درگیری به بهانه های مختلف است. ولی در بسیاری از موارد خواست و اراده یک کشور برای غلبه بر خاک و منابع طبیعی کشوری دیگر نیز میتواند عامل شروع یک درگیری باشد که تنها بازنده این درگیری مردم شخصی و بی دفاعی هستند که چیزی جز زندگی زیر سایه آرامش و صلح نمیخواهند.
در این میان خبرنگاران جنگی افرادی هستند که شاهدان عینی این درگیری ها و نبردها به حساب میآیند. آنها تنها به یک دلیل عازم منطقه درگیری میشوند یا در آن منطقه میمانند. ثبت تصویر سیاه جنگ و پایمال شدن حقوق اولیه انسانی شهروندانی که هیچ گناهی ندارند و بی دلیل کشته یا آواره میشوند.
سالیان سال قبل از این که رسانه خلق شود و دوربین های عکاسی و فیلمبرداری پا در میادین نبرد بگذارند، انسانها به دلایل مذهب، زمین و ثروت، یکدیگر را میکشتند. هیچ ناظری باقی نمیماند تا واقعیت آنچه را که بر سر مردم آمده است را برای دیگران و آیندگان تعریف کند چرا که همواره تاریخ را فاتحان نگاشته اند و هیچ سند تصویری که بیانگر فجایع انسانی رخ داده در درگیری ها و جنگ ها باشد وجود ندارد، ولی هزاران سال پس از آن جنگ ها (مانند جنگهای صلیبی) چیزی به نام رسانه ظهور کرد، انسان های شجاع با دغدغه انسان دوستی و ثبت تاریخ، دوربین در دست گرفتند و راهی مناطق درگیر جنگ شدند، چشم بینا و ناظری شدند بر خوی حیوانی جنگ افروزان، و تنها راه خلاصی از آنها، بستن چشمی است که با اتکا بر تفکر و منطق و کاملا بی طرفانه فجایعی را ثبت میکند که تا مدتها انسان شرم خواهد داشت از نامی که با خود یدک میکشد.
طی چهارده سال ۱۲۰۰ نگاه، ۱۲۰۰ تفکر و ۱۲۰۰ تخصص به خاک سپرده شد و سازمان های جهانی، گویی هنوز در خواب نیمروز به سر میبرند. در عراق هیچگاه سایه صلح بر سر مردم قرار نگرفت و در افغانستان پس از هزینه میلیاردها دلار و از دست رفتن جان هزاران انسان، کشور مجدد به دست همان گروهی افتاد که روزی آمریکا را تهدید کرده بود، و حالا نزدیک است تا جهان آنها را به عنوان حکومت به رسمیت بشناسد، و در اوکراین خبرنگارانی کشته یا ربوده میشوند که چیزهایی را دیده اند که گویا نباید میدیدند چرا که جهان نباید از آنها آگاه میشد.
ابرقهرمان
این تصویر من را به یاد تصاویر فیلم های علمی تخیلی میاندازد، هنگامی که انسانها مقابل یک مونیتور بزرگ ایستاده اند و یک ربات به آنها دستور میدهد. ولی این نه علمی است و نه تخیلی، بلکه عکسی از رئیس جمهور اکراین است که به صورت ویدئو کنفرانس و در یک جلسه مشترک با اعضای کنگره آمریکا، برای آنها نطقی احساسی ایراد میکند و توسط Drew Angerer به ثبت رسیده. عکس های دیگری هم از عکاس این تصویر وجود دارد, عکسی که از زاویه ای بالاتر گرفته شده ولی این عکس بیشک در ذهن و خاطره بیننده نقش خواهد بست و ماندگار خواهد شد.
عکاس با آگاهی و شاید پس از ثبت عکسی معمول و با زاویه ای معمول برای پوشش خبر اصلی، مبادرت به تغیر زاویه دید خود کرده و با این کار به پرسپکتیوی کاملا معنی گرا رسیده. ما در این عکس با دو سوژه سیاسی مواجه میشویم. اول، تصویری از رئیس جمهور اوکراین ولودیمیر زلنسکی، و دوم، اعضای کنگره آمریکا که مخاطب او هستند. عکاس در این تصویر با استفاده زاویه دید از پایین به بالا به دو نتیجه تصویری رسیده. ۱: کوچکتر به نظر رسیدن اعضای کنگره ۲: بزرگتر دیده شدن تصویر ولودیمیر زلنسکی. درواقع این نوع از نگاه در عکاسی که فرمی هرمی شکل را به ذهن متبادر میکند برای به تصویر کشیدن افراد با نفوذ، قدرتمند و یا دیکتاتورها به کار میرود ولی چرا عکاس از این نوع نگاه برای به تصویر کشیدن رئیس جمهور کشوری کمک گرفته که از تمام دنیا برای نجات کشورش درخواست کمک میکند؟
چندی پیش و پس از حمله طالبان به شهر کابل، رئیس جمهور افغانستان، محمد اشرف غنی، در اولین فرصت از کشورش فرار کرد و مردمش را تنها گذاشت، ولی رئیس جمهور اوکراین به کمک آمریکا برای فرار از اوکراین پاسخ منفی داد و با وجود خطر مرگی که برایش داشت ترجیح داد در اوکراین بماند و مردم کشورش را تشویق به دفاع در برابر ارتش تا دندان مسلح روسیه کند. این کار او از وی تصویری از یک ابر قهرمان ساخته که باعث میشود اعضای کنگره کشوری مانند آمریکا مقابل او به ایستند و او را مانند یک قهرمان تشویق کنند. همه ما اخبار این روزهای اوکراین را دنبال میکنیم و میدانیم که آمریکا خیلی دیر مبادرت به ارسال کمک های نظامی به اوکراین کرد و این عکس به نوعی شاید کنایه ای دارد به سرزنش سیاست مداران کشور آمریکا و رفتار منفعل آنها در قبال حمله نظامی ارتش روسیه به اوکراین.
در یک کلام میتوان گفت تصمیم هوشمندانه عکاس این عکس در انتخاب زاویه دید از پایین به بالا باعث شده تصویری حقیر، متزلزل و شکست خورده از اعضای کنگره کشوری را به ما نشان دهد که عنوان ابرقدرت بودن را یدک میکشد، و با فرو رفتن در سایه مانند کوتوله هایی دیده میشوند که به صورت درمنانده در برابر تصویر مردی ایستاده اند که مانند یک ابرقدرت دیده میشود.
جایی میان مرگ و مرگ
وقتی ویروس کرونا جهان را تحت تاثیر خود قرار داد، نرمال های جدیدی وارد زندگی ساکنین کره زمین شد. ماسک محافظ که کمتر کسی دوست داشت برای مدتی، حتی کوتاه، بپوشد تبدیل به همراه همیشگی انسانها شد و در هر میهمانی، رستوران، خیابان، و… کمتر کسی را میشود دید که نیمی از صورتش توسط ماسک محافظ پوشیده نشده باشد. در واقع انسان ها برای بقاع خود مجبور شدند در بیشتر ساعات شبانه روز نیمی از مهمترین راه ارتباطی خود با دیگران را با تکه پارچه ای بپوشانند. حالا حدود یک هفته از یک بحران دیگر میگذرد، بحرانی که مرگ و میر آن (حداقل تا امروز) محدود در مرزهای جغرافیایی کشور اکراین است ولی بهت و حیرت آن با سرعتی بیشتر از ویروس کرونا کل جهان را درنوردیده و به جرأت میتوان گفت اندوه ناشی از آوارگی و مرگ هزاران انسان بی گناه که ناخواسته درگیر جنگ شده اند، تمام مردم کره خاک را درگیر خود کرده و سایه ناامنی را نیز مانند ویروس کرونا بر سر جهان گسترده.
در عکسی از جنگ روسیه علیه اوکراین، یک مرد در حالیکه ماسک محافظ صورت پوشیده در حال راه رفتن میان خرابه های ساختمان هایی است که طی بمباران ارتش روسیه تخریب شده اند. مشخص نیست این عکس در کدام شهر اوکراین به ثبت رسیده، که البته از نظر دیداری (نه خبری) مهم هم نیست. درواقع تنها، نشانه ها در این عکس اهمیت دارند که باعث میشوند ما را به عنوان بیننده اثر به سمت مقصد نهایی که درک آن به واسطه زندگی زیسته و روحیات هر فرد متفاوت است راهنمایی میکنند.
من در این تصویر، نشانه ها را کنار هم قرار می دهم تا به فضایی سورئال برسم که نه تنها بازگو کننده احساس مرگ و تهی بودن از زندگی است، بلکه در عین حال داستان امید به زندگی را تعریف میکند و این احساس سورئال، همان دلیلی است که من را وادار کرد تا درباره این عکس بنویسم.
اولین نشانه، ماسک است. همان ماسک ساده ای که از دوسال پیش به نماد همه گیری ویروس کرونا بدل شد و در این عکس نمادی است از تلاش برای زندگی.
نشانه دوم فضای خالی عکس است، درواقع فضایی خالی از انسان هایی دیگر که مرد بخواهد خود یا دیگران را با پوشیدن ماسک صورت در برابر احتمال آلوده شدن به ویروس کرونا محافظت کند.
نشانه سوم پنجره هایی هستند که تا چند روز قبل میشد زندگی را پشت هریک از آنها دید و احساس کرد. پنجره هایی برای اتاق هایی که داخل هرکدام از آنها داستانی از یک زندگی شاد یا غمگین، ولی زنده، وجود داشت، ولی حالا به نمادی از قبرستان بدل شده اند.
آیا این مرد تنها، رهگذری است که بر حسب اتفاق گذرش به این ویرانه ها افتاده؟
آیا بعد از یک آرامش ناپایدار به محل زندگی خود و خانواده اش که نمیدانیم از حملات چند روز اخیر جان سالم به در برده اند یا نه برگشته تا دنبال لوازمی یا نشانه ای از خانه ویران شده اش بگردد؟
چه چیز باعث شده بخواهد خود را در برابر همه گیری ویروس کرونا محافظت کند؟
آیا دنیا هنوز هم برای این مرد میتواند جایی زیبا برای ادامه زندگی باشد؟
شاید هم تمام این سؤالات خطاهایی باشند ناشی از نشانه هایی که بیننده را فریب میدهند. شاید مرد برای عدم استشمام بوی بد اجساد کشته شدگان جنگ مبادرت به پوشیدن ماسک کرده و نه برای محافظت در برابر ویروس کرونا و شاید هیچ امیدی از زندگی در وجود این مرد نیست.
هرچه باشد این تصویر برشی از واقعیت مقابل عکاس است، فردی که در کسری از ثانیه با درک نشانه های اطراف خود به نقطه مشترکی از منطق، احساس و جهان بینی شخصی خود رسیده و اقدام به انتخاب این کادر و ثبت آن کرده است.
هر چه که باشد ما به عنوان بیننده این تصویر، نه میتوانیم به آن رأی مردود بدهیم و نه رأی به درستی نشانه های تشکیل دهنده این اثر. تنها نکته ای که اهمیت دارد دریافت احساسات متفاوت از یک عکس خبری درباره جنگ است و برای من، این عکس یک واقعیت را بیان میکند. انسان هر چه بیشتر در شرایط خطر و ناامنی قرار میگیرد بیشتر به خودباوری میرسد، تا جایی که در زمان و مکانی میان مرگ و مرگ، دنبال راه نجاتی برای بازگشت به زندگی و ادامه آن میگردد.
چهره زن مجروح
عکسی که در جهان به طور گسترده منتشر شد، چهره خونین یک زن اوکراینی پس از اولین حمله هوایی روسیه به آن کشور را نشان می دهد.
تصویر خونین یک زن اوکراینی به نماد اولیه درد و رنج غیرنظامیان در طول تهاجم اولیه روسیه به کشور اوکراین تبدیل شده است.
این تصویر که توسط ولفگانگ شوان (Wolfgang Schwan)، عکاس خبرگزاری آناتولی ترکیه، گرفته شده است، زنی را بیرون از آپارتمان محل زندگیاش که توسط ارتش روسیه بمباران شده در نزدیکی خارکف نشان میدهد. شوان گفت که این زن زمانی مجروح شد که مجتمع مسکونی محل زندگی او طی حمله هوایی روسیه بمباران شد.
این تصویر در تمام دنیا دیده و درک شد. عکس این زن زخمی که در فروم “interestingasf**k” Reddit توسط 2DeadMoose به اشتراک گذاشته شده است در سراسر جهان بیش از ۱۰۲۰۰۰ رأی دریافت کرده است و کاربران اینترنت بیش از ۳۵۰۰ نظر برای آن ثبت کرده اند. روی یکی از پوسترهای Reddit این جمله نوشته شده، آنها برای خانواده خود در اوکراین می ترسند و نمی دانند در این لحظه سخت و آشفته چه کاری میتوانند برای کمک به خانواده های خود انجام دهند. پوستر احساس “درماندگی” را در دنیایی که از سال ۲۰۲۰ فرمی غیر عادی به خود گرفته توصیف میکند.
کاربر دیگری گفت: «این بسیار ترسناک است، و ترسناک تر اینکه ما میتوانیم اثرات این جنگ را در زمانی واقعی و همزمان با جنگی که در حال وقوع است ببینیم و احساس کنیم، که” این موضوع عکس را بسیار واقعی تر می کند.”
یک پست توییتری توسط خبرگزاری آناتولی ترکیه به تشریح این حمله هوایی پرداخت و گفت که روسها منطقه مسکونی چوهویو در اوکراین را مورد حمله قرار دادند و “یک حفره بزرگ در خیابان ایجاد کردند که باعث شد به ساختمانهای اطراف آن آسیب وارد شود.”
بر اساس گزارش ها در این حمله یک نفر کشته و 12 نفر دیگر زخمی شدند. یک زن مجروح توسط آتش نشانان از ساختمان آسیب دیده بیرون کشیده شد که مشخص نیست آیا این زن خون آلود که در عکس میبینیم همان زن نجات یافته است یا خیر.
حملات در ساعات اولیه صبح پس از آن که ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه آغاز یک «عملیات نظامی ویژه» را اعلام کرد و به دنبال آن هلیکوپترهای تهاجمی روسیه به آسمان اوکراین حمله کردند، آغاز شد.
اندکی پس از آن، گزارش هایی مبنی بر آسیب دیدن صدها اوکراینی بر اثر تهاجم نظامی روسیه منتشر شد. در حالیکه حملات ارتش روسیه تا یک فرودگاه در بخش غربی اوکراین گسترش یافته است، هنوز مشخص نیست که چه تعداد تلفات در منطقه کیف و حومه آن رخ داده است.
در همین حال، اوکراینی ها در حال ترک وطن خود هستند تا به کشورهای همسایه مانند لهستان پناه ببرند. رویترز گزارش داد که لهستان گذرگاه هایی را برای کمک به هجوم احتمالی پناهجویان اوکراینی به این کشور ایجاد کرده است تا آنها بتوانند به صورت ایمن از مرز عبور کنند. طبق گزارش ها، لهستان فهرستی از 120 بیمارستان را برای افرادی که در حملات ارتش روسیه آسیب دیده اند تهیه کرده است تا آسیب دیدگان جنگ بتوانند به آنها مراجعه و مورد درمان قرار گیرند.
ترجمه: مرتضی نیکوبذل
عکسی که یادآور تصاویر فیلم های علمی تخیلی هالیوودی است
اگر دنیا از خبر حمله تمام عیار روسیه که امروز پنجم اسفند ۱۴۰۰ و با دستور مستقیم ولادمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه، اتفاق افتاد با خبر نبود و این عکس در رسانه ها منتشر میشد، شاید گمان میکردید که این تصویر مرتبط با یک صحنه از فیلمی آخرزمانی، علمی تخیلی و محصول هالیوود است. همان قدر دور از ذهن که تصاویر برخورد هواپیماها با برج های دوقلو در آمریکا دور از باور بودند و آنها نیز شبیه صحنه ای از فیلمی علمی تخیلی و هالیوودی بودند. ولی چه چیز این عکس را برای همیشه در ذهن و نگاه بیننده ماندگار میکند؟ چه خصوصیتی در این عکس است که آن را از دیگر تصاویر تهیه شده از ترافیک خودروها در جاده ای در شهر کییف اوکراین متمایز میکند؟
اولین نکته که تصویرگر تفکر عکاسانه خالق این عکس است استفاده از لنز تله متوسط است ( احتمالا ۸۵ یا ۹۰ میلیمتری ) که باعث شده ساختمان ها به هم نزدیکتر و فشرده تر از حالت عادی شوند و فضای عکس را خفقان آمیز کرده است.
نکته دوم، استفاده از دیافراگم باز برای محو کردن بک گراند عکس است، عکاس آگاهانه از دیافراگم سریع استفاده کرده تا با تار کردن پس زمینه عکس، جاده و خودروهای متوقف شده در جاده را در هاله ای از ابهام قرار دهد که شاید بیانگر آینده مبهمی باشد که کشور اوکراین با آن دست به گریبان است، و همچنین راه ارتباط عاطفی باشد بین بیننده عکس با مردمی که مجبور هستند برای ترک شهر و خانه خود پا در راهی بگذارند که انتخاب آنها نبوده، بلکه نتیجه سیاست و رفتار سیاستمداران است.
نکته سوم اما، زمان عکسبرداری است. چراغ روشن خودروهایی که سمت چپ کادر دیده میشوند به بیننده این اطلاعات را میدهند که عکس در زمان آغاز ورود به ساعات تاریک شدن هوا به ثبت رسیده. همچنین چراغ ترمز خودروها در سمت راست جاده بیانگر توقف آنها در راه بندانی بی پایان است. این تضاد میان حرکت و سکون خودروها و هوایی که رو به تاریکی است، جوی را به تصویر میکشد که انتقال دهنده حس جنگ میان مرگ و زندگی است و فرصتی که گویی با فرا رسیدن پایان روز برای مردمی که گرفتار جنگی نا خواسته شده اند رو به اتمام است و همزمان انتقال دهنده احساس ترس و وحشت به بیننده.
به اعتقاد من تصاویری از این دست، بسیار تاثیرگذارتر از هزاران راهپیمایی میلیونی در کشورهایی است که مردم آنها خواستار توقف این جنگ هستند چرا که بیننده را مستقیما در فضای مرگباری قرار می دهد که مردم وحشت زده کییف در کشور اوکراین در آن گرفتار آمده اند.
انتخاب درست لوازم برای عکاسی در جنگ و بحران
سال ۲۰۱۶ برای دومین بار پس از پوشش تصویری جنگ ماه جولای حزب الله لبنان و ارتش اسرائیل، قرار بود برای عکاسی از مراحل نهایی نبرد آزادسازی شهر فلوجه عراق از تسلط ستیزه جویان داعش (دولت اسلامی عراق و شام) به عراق سفر کنم. پس از هماهنگی های لازم با دوستانی که در عراق داشتم، نوبت رسیده بود به انتخاب ضروری ترین لوازمی که بایت همراهم میبردم تا بتوانم کارم را به درست ترین شکل ممکن انجام دهم.
خوب است بدانید وقتی از لوازم ضروری نام میبریم، دوربین و لوازم عکاسی آخرین ها در لیست انتظار هستند، چرا که اگر شما در منطقه جنگی نتوانید خود را و منابع در اختیار خودتان را به درستی اداره کنید، نخواهید توانست در صورت بروز اتفاق های ناگهانی و پیش بینی نشده از خودتان مراقبت کرده و در نهایت سفر موفقی نخواهید داشت. درباره منظور از مدیریت منابع در اختیار، در آینده نزدیک مطلبی را با شما در همین سایت به اشتراک خواهم گذاشت.
خوب برسیم به اصل مطلب، اولین تصمیمی که باید در مورد انتخاب لوازم بگیرید، هر چه سبک تر سفر کردن است چون گاهی اوقات ممکن است مجبور شوید در میدان جنگ زندگی لاکپشتی را انتخاب کنید. البته این کلمه زندگی لاکپشتی، از واژه های ابداعی خود من است، به این معنی که همه لواز ضروری را درون کوله پشتی مناسبی که در نظر گرفته اید قرار داده و دوربین ها و لوازم عکاسی را پوشیده و در دسترس قرار دهید، یعنی مانند یک لاکپشت خانه خودتان را پشت خودتان حمل کنید. وزن این لوازم ممکن است گاهی به بیش از پانزده کیلوگرم برسد که با احتساب لوازم عکاسی، وزن لوازم همراه بین بیست تا بیست و پنج کیلوگرم خواهد بود. این وزن را جمع کنید به حدود سیزده کیلوگرم کلاه محافظ و جلیغه ضد گلوله. من برای اینکه تا جای ممکن سبک سفر کنم (حداقل از تهران تا بغداد) پس از تماس با دوست عکاسم که برای خبرگزاری رویترز در عراق کار میکرد، قول مساعد گرفتم که جلیغه ضد گلوله و کلاه ایمنی را از تهران همراه خودم نبرم و قرار شد پس از رسیدن به بغداد، دفتر خبرگزاری رویترز در آنجا، کلاه و جلیغه ضد گلوله به من بدهد که این یک لطف بسیار بزرگ بود چرا که مجبور به پرداخت مبلغی بابت اضافه بار نبودم و در پولم صرفه جویی میشد. پس با خیال راحت شروع کردم به انتخاب لوازم ضروری سفر.
چهار چیز را میتوان مهم ترین و حیاتی ترین موارد نام گذاری کرد که باید اول از همه در لیست لوازم همراه خودتان یاد داشت کنید و در دسترس ترین قسمت کوله پشتی قرار بدهید، ۱: داروهای شخصی و لوازم کمک های اولیه ۲: قرص های تصفیه آب ۳: لوازم ارتباطی مانند گوشی های تلفن هوشمند و ۴: باطری بانک با ظرفیت انرژی بالا. چرا این چهار مورد ضروری ترین و اولین اولویت های شما هستند؟ چون ۱: باید بتوانید در برابر بیماری هایی مانند سرماخوردگی یا بیماریهای سابقه دار شخصی و یا آسیب های ناگهانی که نیاز به کمک های اولیه دارند، عکس العمل مناسب از خودتان نشان دهید و توانایی مراقبت از خود را در میدان نبرد داشته باشید. ۲: در صورت نبود آب سالم، ریسک نکرده و بتوانید آب آشامیدنی سالم برای خودتان را فراهم کنید. ۳: بتوانید برای تماس با کسی که بتواند به شما در صورت جا ماندن از نیروهایی که همراه آنها خواهید بود کمک کند، یا برای ارسال عکسهایی که آخر هر روز باید برای رسانه ای که از آن سفارش کار گرفته اید ارسال کنید از گوشی تلفن هوشمندتان استفاده کنید و ۴: در صورت نبود الکتریسیته در محلی که در آن اقامت میکنید بتوانید گوشی های تلفن را شارژ و آماده استفاده نگهدارید.
پس از این چهار مورد، لپ تاپ و هاردی که نرم افزارهای مورد نیاز کاری شما مانند فوتوشاپ و… ضروری ترین وسیله ای هستند که باید در ادامه لیست اقلام ضروری سفر شما قرار بگیرند، چرا که اگر بهترین عکسها را ثبت کنید ولی نتوانید آنها را در سریعترین زمان ممکن ارسال کنید، عملا کاری انجام نداده اید و بازی را به دیگر رقبا واگذار کرده اید. ممکن است بپرسید چرا هارد حاوی نرم افزار های مورد نیاز عکاسی؟ پاسخ در یک جمله است، شما به عنوان عکاس حرفه ای جنگ و بحران باید یاد گرفته باشید به صورت One Man Show کار کنید، یادتان باشد رسانه ای که به شما سفارش کار میدهد همراه شما شخص فنی برای رسیدگی به امور ارسال یا مسائل و مشکلات فنی و نرم افزاری نمی فرستد و شما باید یک تنه از پس مشکلات تکنیکی احتمالی بر بیایید. حتی در حد پاک کردن کل سیستم از تمام نرم افزارها و سیستم عامل لپ تاپ و نصب و راه اندازی مجدد آنها.
پس از لپ تاپ نوبت به دستگاهی میرسد که قابلیت تبدیل ولتاژ برق خودرو به برق شهری را داشته باشد. ممکن است شما در منطقه عملیاتی گیر بی افتید و قادر نباشید به محل اقامت خود که همان محل اقامت نیروهای نظامی است برگردید. پس باید بتوانید برق مورد نیاز لپ تاپ را تامین کنید.
لوازم ضروری دیگر هم عبارت هستند از هارد دیسک برای بک آپ گرفتن از اطلاعات لپ تاپ و عکس ها در پایان هر روز، دستگاه ظبط صدا، سه پایه کوچک، کیت قاشق، چنگال و چاقوی قابل حمل، دفتر یاد داشت برای نوشتن اطلاعات ضروری مانند نام محل عملیات، فاصله تا پایتخت، اسم افرادی که باید در زیرنویس عکس از آنها نام ببرید، چراغ قابل حمل روی پیشانی با قابلیت نور قرمز، کیف کوچک کمری، سه راهی کوچک برق و دستکش محافظ نیم انگشت و در نهای بوربین های عکاسی، کارت های حافظه، باطری اضافی دوربین عکاسی، لنز های مورد نیاز و مبدل های ضروری لنز. همانطور که مشاهده می کنید، لوازم عکاسی آخرین اولویت در لیست ضروری سفر هستند چرا که، اولا خارج از کوله پشتی حمل خواهند شد و دوما ابتدا باید بتوانید از خودتان مراقبت کنید تا توانایی کار در شرایط سخت جنگی را داشته باشید. در واقع این نوع از اولویت بندی را میتوان شاهد مثال جمله معروف سر در کارگاه های ساختمانی دانست که میگوید، اول ایمنی و سپس کار.
کمی درباره تغییراتی که در دنیای عکاسی مطبوعاتی در حال شکل گرفتن است
دنیای مطبوعات و کار به عنوان تولید کننده محتوای رسانه ای هم زمان با رشد تکنولوژی، در حال تغییر است. البته این تغییرات تنها به دلیل پیشرفت علم نیست، بلکه در بسیاری از موارد، حاصل انبوه درخواست برای دریافت اخبار جدید است که باعث میشود شیوه کار تغییر کند و سرعت جای کیفیت را بگیرد. در این ویدئو که توسط دوست عزیزم امیر نریمانی و در زمانی که من عکاس آژانس عکس سیپا پرس فرانسه بودم تهیه شده، سعی کردم به توضیح درباره این تغییرات در دنیای نوین مطبوعات بپردازم.
Play Video
پشت پرده چهره جذاب عکاسی ورزشی برای رسانه های بین المللی
من در این یاد داشت به بیان بخشی از تجربیاتی میپردازم که عکاسی مطبوعاتی در زمینه عکاسی ورزشی و منحصراً « عکاسی اکشن فوتبال » داشته ام.
فوتبال تقریباً در تمام کشورهای جهان بیش از دیگر رشته های ورزشی طرفدار دارد اما عکاسی از آن به همان اندازه و شاید گاهی بیشتر از محبوبیت این ورزش جنجالی با دردسر و سختی هایی همراه است و تا زمانی که به عنوان عکاس ورزشی پشت مستطیل سبز قرار نگیرید، هرگز قادر به درک آنها نخواهید بود.
دوربین و لنزهای تله فتو بزرگ و سنگین، لپ تاپ، لوازم ارسال عکس و تمام چیزهایی که برای دیگران جذاب هستند و شاید شما هم به عنوان خواننده این مقاله آرزوی یک بار تجربه عکاسی ورزشی و به خصوص عکاسی از مسابقه فوتبال را داشته باشید، اما برای یک عکاس ورزشی حمل و استفاده از آن ها کاری پر مسئولیت و پر دردسر محسوب میشود!
هر عکاس ورزشی باید مانند تمام عکاسان در ژانرهای مختلف پیش از هر چیز شناخت کاملی نسبت به ابزار حرفه ای خود داشته باشد. عکاس باید بداند ورزشگاهی که مسابقه فوتبال در آن برگزار میشود و او برای پوشش تصویری آن مسابقه به آنجا رفته، درواقع برای وی به مثابه یک میدان جنگ است و باید در انتهای مسابقه تاجایی که امکان دارد، برنده از زمین خارج شود. عکاس ورزشی (به ویژه اگر برای رسانه های بزرگ دنیا کار
می کند) باید بداند با ظهور دیجیتالیزم در عرصه رسانه و پیشرفته تر شدن ابزار کار؛ استرس و سرعت حرف نخست را پیش از هر مهارت عکاسانه و نگاه منحصربه فرد می زند. دیگر چیزی به عنوان مهلت یا (Deadline) وجود ندارد و عکاس باید بتواند عکسهایش را در کمترین زمان ممکن به رسانه خود برساند.
نخستین بار که برای عکاسی از یک مسابقه فوتبال به ورزشگاه آزادی رفتم، سال ۱۳۷۷ بود. آن زمان در روزنامه انتخاب کار میکردم. دوربین های دیجیتال وجود نداشتند و عکاسی ورزشی بسیار کم استرس تر از امروز بود. شیوه کار هم به این شکل بود که بعد از عکاسی از مسابقه، از ورزشگاه به تهران برمیگشتیم و فیلم ها را پس از ظهور، برای اسکن و نشر به روزنامه میبردیم. آن روز پس از نیم ساعت از آغاز نیمه اول مسابقه تصمیم گرفتم پشت دروازه بشینم و اگر گلی زده شد، از لحظه گل با لنز واید عکاسی کنم. چند ثانیه از نشستنم پشت دروازه نگذشته بود که گل اتفاق افتاد. درست مقابل چشمانم ولی من که از دیدن صحنه گل آن هم به آن نزدیکی به وجد آمده بودم، به جای عکاسی از آن لحظه دوربینم را پایین آوردم و با شادی شروع به دست زدن کردم. پس از به ثمر رسیدن گل، عکاسان پیشکسوتی که آنجا بودند و متوجه کار من نشده بودند، گفتند: « آفرین مرتضی با اینکه اولین بار است به ورزشگاه آمدی ولی خیلی خوب عمل کردی و عکس بسیار زیبایی گرفتی. »
خوشبختانه آن روزها دوربین دیجیتال وجود نداشت تا بگویند عکست را ببینیم و من هم گفتم: « بله، بله عکس خیلی خوبی شد!!! »
چند سال از آن روز گذشت و من توانستم در عکاسی از فوتبال تجربه کسب کنم
اما همیشه عصر روز جمعه، پنجم فروردینماه ۱۳۸۴ را به عنوان یک روز سخت و طاقت فرسا به یاد میآورم. قرار بود مسابقه تیم های ملی ایران و ژاپن در ورزشگاه آزادی تهران و در قالب بازی هایمقدماتی جام جهانی۲۰۰۶ برگزار شود. من برای اولین بار در عمر فعالیت حرفهای خود، باید از طرف دفتر تهران خبرگزاری رویترز به ورزشگاه میرفتم و وظیفه داشتم از پشت دروازه و به صورت لحظه ای عکس ها را برای دفتر مرکزی خاورمیانه رویترز ارسال کنم.
(قطعاً وقتی برای یک خبرگزاری بزرگ مانند رویترز کار میکنید، تمام لوازم حرفهای و به روز را در اختیار شما قرار می دهند، اما باید بدانید این کار را برای خوشحالی شما انجام نمی دهند!، بلکه به این دلیل است اگر نتوانستید وظیفه خود را به درستی انجام دهید، جایی برای عذر و بهانه نداشته باشید).
شیوه عکاسی ورزشی از یک مسابقه مهم فوتبال در رسانه های بینالمللی به این شکل است که ابتدا باید دروازه ای را که قصد دارید پشت آن برای عکاسی قرار بگیرید، انتخاب کنید. این کار به دو موضوع بستگی دارد؛ نخست شناخت شما از دو تیم فوتبال و دوم، نوع بازی آنها و البته شانس شما که حملات ابتدای مسابقه سمت دروازه ای باشد که انتخاب کرده اید.
تمام لوازم خودتان را بررسی و آماده کنید، لپ تاپ را روشن کنید، با هر وسیله ای که ممکن است به اینترنت متصل شوید، با ارسال یک عکس به ادیتور، سیستم ارسال را بررسی کنید و مطمئن شوید تمام لوازم عکاسی، ادیت و ارسال عکس به درستی کار می کنند. پس از آن دنبال لیست نهایی بازیکنان دو تیم باشید، از طریق سایت اینترنتی سازمان های برگزار کننده مسابقات یا از مسئولان مربوطه لیست را پیدا کنید تا هنگام نوشتن زیرنویس به مشکل برنخورید.
این نکته را نیز اضافه کنم قبل از حرکت به سمت ورزشگاه باید دوکار مهم انجام دهید:
۱_ لیست بازیکنانی را که عکس آن ها برای رسانه شما مهم است و مشتریان نیز برای عکس آن ها درخواست داده اند، همراه داشته باشید.
۲_ چند عکس پیش فرض همراه با زیرنویس روی لب تاپ خود آماده داشته باشید تا مجبور نشوید تمام زیرنویس عکسها را تایپ کنید. با استفاده از شیوه Copy-Paste در وقت صرفه جویی کنید.
بعد از انجام این موارد باید چند عکس خوب از هواداران هر تیم تهیه کنید. طبق لیست درخواستی از بازیکنان هر تیم، زمانی که آن ها قبل از گرفتن عکس تیمی، همزمان با نواخته شدن سرود ملی کشورشان در یک ردیف ایستاده اند، عکسهای عمودی و افقی کاملا شبیه عکس های پرسنلی تهیه کنید. همچنین میتوانید از بازیکنان تیم در طول مسابقه عکس های احساسی، عکسهایی از واکنش های فردی یا عکس اکشن انفرادی تهیه کنید.
« توجه کنید که عکس تیمی را هرگز فراموش نمیکنیم »
پس از انجام این کارها، به مکانی که لپ تاپ و لوازمتان را قرار داده و ست آپ کرده اید، برگردید. تا اینجا شاید کمی کار راحت به نظر برسد ولی سختی از جایی شروع میشود که داور مسابقه سوت آغاز بازی را به صدا درمی آورد. در این لحظه همه چیز تغییر می کند، زمان با سرعت باور نکردنی می گذرد و شما با خودتان فکر می کنید مگر مدت زمان هر نیمه ۴۵دقیقه نیست؟…
« دلیل این موضوع چیزی نیست جز قانون سرعت در عکاسی حرفهای ورزشی »
قانون سرعت در عکاسی ورزشی چیست؟
۱۰ دقیقه پس از نواخته شدن سوت آغاز بازی باید دو فریم عکس اکشن خوب روی خط خبرگزاری داشته باشید. یعنی ۵ دقیقه برای عکاسی، ۲ دقیقه برای کپی کردن عکسها روی لپ تاپ، ۲ دقیقه زمان برای کپی کردن زیرنویس عکسها و جایگزین کردن نام بازیکنان و درآخر یک دقیقه زمان برای ارسال عکس ها !
با توضیحاتی که دادم، جالب است بدانید در نخستین روز عکاسی از فوتبال ایران و ژاپن برای رویترز چه بر سر من آمد.
۱_ اصلا نتوانستم برای عکاسی تمرکز کنم و در نتیجه عکس های نسبتاً بدی از آن رویداد ورزشی ثبت کردم.
۲_ در انتخاب نخستین عکس ها برای ارسال دچار احساسات شدم و عکس های معمولی را به جای عکسهای خوب برای ارسال انتخاب کردم !
۳_ کل زمان یک نیمه را مشغول کلنجار رفتن با تلفن ماهواره ای که برای اتصال به اینترنت و ارسال عکس ها در اختیارم گذاشته بودند، شدم.
۴_ بعد از ارسال نخستین عکس و هنگام ارسال عکس دوم، اتصال اینترنت را به دلیلی که متوجه نشدم، از دست دادم.
۵_ باتری تلفن ماهواره ای که داشتم، به پایان رسید.
خلاصه آنکه در پایان آن بازی تنها موفق به ارسال یک عکس و نیم شدم که البته عکس از بازی هم نبود بلکه عکس پرتره مربی تیم ملی ژاپن بود !
آن روز به خیر گذشت چراکه رویترز به من فرصت دیگری داد تا در بازی بعدی عملکرد بدم را جبران کنم، به همین منظور من تحت آموزش های کاملی قرار گرفتم.
مسابقه فوتبال انتخابی جام جهانی ۲۰۰۶ بین ایران و بحرین در منطقه آسیا اما یکی از خاطرات شیرین من است، چرا که به بهترین صورت ممکن توانستم کارم را انجام دهم. ایران در آن بازی بعد از پیروزی مقابل تیم ملی بحرین به جام جهانی ۲۰۰۶ راه یافت. آن روز وزن تقریبی لوازم همراه من حدود 26 کیلوگرم میرسید، مسابقه از اهمیت بسیار بالایی برخوردار بود و باید به تنهایی از پس آن بر می آمدم. لوازمی که آن روز همراه من بود، عبارتند بودند از :
دو دستگاه دوربین Canon EOS 1D-MK IV
لنز Canon 400mm L f:2.8
لنز Canon 70-200mm L 2.8
لنز Canon 16-35mm L 2.8
یک دستگاه لپ تاپ
یک دستگاه وسیله ارسال عکس
یک عدد تک پایه
یک عدد سه پایه برای نشستن
فلاش عکاسی
باتری دوربین و فلاش
کیف حمل لوازم